نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
اغلب اوقات که سخن از ضایعات کشاورزی به میان میآید، مقصود ضایعات پس از تولید است از طرفی ضایعات پیش از تولید یا به عبارتی مساله بهرهوری تولید، در قیاس با ضایعات پس از تولید به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار است
به گزارش اگری پرس به نقل از خبرگزاری میزان، به منظور واکاوی مساله ضایعات کشاورزی، ابتدا لازم است این ضایعات در دو گروه متفاوت ضایعات پیش و پس از تولید تقسیمبندی شده و مورد بررسی قرار گیرد.
اغلب اوقات که سخن از ضایعات کشاورزی به میان میآید، مقصود ضایعات پس از تولید است. حال آنکه پرداختن به مساله یادشده تنها از این منظر، جامع به نظر نمیرسد و بعضاً میتواند گمراهکننده باشد. از طرفی ضایعات پیش از تولید یا به عبارتی مساله بهرهوری تولید، در قیاس با ضایعات پس از تولید به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار است.
ضایعات پیش از تولید
پیش از تولید یکی از مهمترین نهادههای کشاورزی، آب است. اکنون گفته میشود میزان آبی که در کشاورزی کشور اتلاف میشود، حدود ۳ /۹ میلیارد مترمکعب است. حال چنانچه در بهترین شرایط کشاورزی کشور این فرض مطرح باشد که هر مترمکعب آب، یک کیلوگرم محصول ایجاد میکند، میتوان چنین گفت که با چنین حجمی از ضایعات آب، عملاً امکان تولید بیش از ۹ میلیون تن محصول کشاورزی اعم از باغی و زراعی از دست میرود. صرفنظر از تولیدات دامی و شیلات که در سال ۱۳۹۴ حدود ۱۴ میلیون تن از کل تولیدات بخش کشاورزی را شامل شده، اگر مجموع محصولات زراعی و باغی بخش کشاورزی، حدود ۱۰۰ میلیون تن در نظر گرفته شود، نزدیک به ۹ درصد آن را ضایعات تشکیل میدهد.
ضایعاتی که سبب هدررفت باارزشترین و اساسیترین محصول سرمایهای کشور یعنی آب میشود. به منظور درک بهتر از این اتلاف هنگفت سرمایه، به ذکر این اطلاع بسنده میکنم که اکنون حداکثر آب تجدیدپذیر موجود در شرایط جاری کشور، بین ۱۰۰ تا ۱۱۰ میلیارد مترمکعب برآورد میشود که حدود ۲۰ درصد آن به دلیل تبخیرات و مدیریت حوزههای آبخیز عملاً از دسترس خارج میشده و تنها بین ۸۰ تا ۸۵ میلیارد مترمکعب قابل استفاده به منظور تولید است. ضمن اینکه باید توجه داشت در حال حاضر به ازای هر مترمکعب آب مصرفی در بخش کشاورزی کشور، بهطور متوسط بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ گرم محصول نهایی تولید میشود. با در نظر گرفتن این نسبت، فرضاً اگر تمامی آب در دسترس صرف تولید گندم شود، حداکثر ۶۰ میلیون تن از این محصول به دست میآید. در حالی که با همین میزان آب، با نسبت تولید ۵ /۱ کیلو به ازای هر مترمکعب آب در متوسط جهانی، بیش از ۱۲۰ میلیون تن گندم برداشت خواهد شد و این یعنی اتلاف نگرانکنندهای در منابع آبی کشور.
بر اساس آمار اعلامشده از سوی وزارت جهاد کشاورزی در سال زراعی ۱۳۹۴-۱۳۹۳، از میان محصولات تولیدشده کشاورزی بیش از ۷۷ میلیون تن به تولیدات زراعی اختصاص یافته و حدود ۲۰ میلیون تن محصولات باغی در کشور تولید شده است. حال اگر متوسط قیمت تمامشده نهادهها در تولید محصولات زراعی به ازای هر کیلو ۲۰۰ تومان و برای محصولات باغی بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ تومان فرض شود که حدود ۱۰ درصد به ضایعات تبدیل میشود، مجموعاً میزانی بیش از دو هزار میلیارد تومان خسارت قابل محاسبه است. حال آنکه در بیان مساله ضایعات کشاورزی، عمدتاً ضایعات پس از تولید مدنظر قرار میگیرد و تمامی توجهات به سوی خرابی محصول، میوه دور ریختهشده و نظیر آن معطوف میشود.
ضایعات پس از تولید
شاید بتوان از گندم به عنوان مهمترین و اساسیترین محصول کشاورزی کشور نام برد که تجزیه و تحلیل آن میتواند تصویری کلی از عملکرد کشاورزی کشور به نمایش بگذارد. این محصول در فاصله برداشت تا مصرف، نزدیک به ۲۰ درصد ضایعات دارد. محاسبات نشان میدهد حدود دو هزار میلیارد تومان بهای ضایعات گندم، آرد و نان است. البته که این ضایعات مستقیم گندم به شمار میرود و موارد دیگری همچون دورریز نان نیز مطرح است؛ نانی که مصرف نمیشود، فاسد شده و بعضاً به مصرف دامی میرسد که شیر و گوشت بیکیفیت و حتی زیانآور تولید میکند. این ضایعات و هزینههای گزاف آن طی سالهای مختلف همچنان ادامه دارد بیآنکه یک تصمیم اساسی اتخاذ شود. این انگاره مطرح است که با افزایش در قیمت به عنوان سادهترین و کمهزینهترین روش ممکن، میتوان جلوی ضایعات را گرفت که البته به تنهایی امکانپذیر نیست. ضمن اینکه این راهکار در حالی مطرح شده که از ضایعات قابل توجه پیش از تولید غفلت شده است. آنچه اهمیت بیشتری دارد و باید مورد توجه قرار گیرد، بهرهوری پایین هنگام تولید است که به ضایعات قابل توجهی میانجامد.
گسترش کشاورزی مکانیزه یکی از راهکارهایی است که میتواند در جهت کاهش ضایعات راهگشا باشد. منظور از کشاورزی مکانیزه مجموعه ماشینآلات و تکنولوژیهای مرتبط با کاشت، داشت و برداشت، به همراه مجموعه تکنولوژیهای نوین آب است که وقتی در کنار هم قرار میگیرند اثر بسزایی در بهرهوری تولید خواهند داشت. به عنوان نمونه شخم در کشاورزی جزء عملیاتی مهمی است که از منظر تخصصی، دارای یک رنج زمانی ویژهای است. اما کشاورزان گویا عادت کردهاند که همهساله مزرعه خود را شخم بزنند و این در حالی است که چنین امری به هیچوجه ضرورت ندارد. این به دلیل ناکارآمدی فرآیند ترویج در وزارت جهاد کشاورزی است که کشاورز بهرغم مشقتی که در بهسازی خاک خود متحمل شده اما با شخم بیجهت، خاک حاصلخیز به دستآمده را به لایه زیرین منتقل کرده و کاشت در این خاک عملاً بهرهوری مورد انتظار را حاصل نخواهد کرد. همچنین اگر کاشت نیز به جای روش سنتی بذر پاشیدن، به روش مکانیزه و با استفاده از دستگاه ردیف کار -که علاوه بر بذر، کود مکمل را هم به خاک اضافه می کند- صورت گیرد، هم مصرف آب کاهش مییابد، هم قدرت و تراکم ریشه افزایش پیدا میکند و هم تولید رشد میکند. اما سالهاست که میانگین تولید محصولی مانند گندم در کشور حدود سه تن است و این یعنی فاجعه. این یعنی کشاورزی کشور از ایجاد یک تغییر کوچک هم بازمانده است. عمده کشاورزان از تکنولوژی، دانش و تخصص روز کشاورزی به دور ماندهاند و از آن سو وزارت جهاد کشاورزی که متولی اصلی آموزش و ترویج کشاورزان به شمار میرود، در این حوزه بسیار ضعیف عمل کرده است. در فرآیند آبیاری نیز اگرچه تکنولوژی آبیاری تحت فشار ترویج داده شده اما به دلیل نبود نظارت از سوی وزارت جهاد کشاورزی، آب تحت فشار به متراژ و هکتارهای بیشتری اختصاص داده شده و عملاً این روش صرفهجویی ایجاد نمیکند. بهطور کلی اما توسعه کشاورزی مکانیزه بهطور حتم تولید را افزایش میدهد، ضایعات قبل از تولید را به حداقل میرساند، بهرهوری برداشت محصول به ازای هر مترمکعب آب را ارتقا میبخشد و به تولید محصول باکیفیت و مغذی کمک میکند.
اکنون این گمانه مطرح است که دولت در نظر دارد نرخ گندم را بر مبنای پروتئین آن تعیین کند. البته این تصمیم بسیار درستی به نظر میرسد اما در عین حال عادلانه نیست. ناعادلانه از این جهت که متولیان دولتی حوزه کشاورزی تاکنون کشاورزان را در اصلاح کشت یا در مواردی نظیرغنیسازی گندم از پروتئین تحت آموزش قرار نداده و آگاهی کشاورزان را ارتقا ندادهاند. بنابراین اصلاح کشت صرفاً از طریق قیمتگذاری محقق نخواهد شد. در واقع پیش از اعمال چنین روشهایی، لازم است وزارت جهاد کشاورزی با تدوین یک الگوی محاسباتی، به آگاهسازی کشاورز بپردازد که غنیسازی گندم، نیازمند کدام نهادهها و چه نوع عملیات خاکورزی است.
خاک نهاده دیگری است که کمتر کشاورزی از ارزش واقعی آن آگاهی دارد. چنانچه نیم سانتیمتر خاک از سطح یک هکتار زمین کشاورزی تجمیع شود، حدود ۱۰۰ تن خاک به دست میآید و این سرمایه ارزشمندی خواهد بود. کشاورز اما به دلیل این ناآگاهی و با انگیزههایی چون از میان بردن آفات سطح آن را آتش میزند، آتشی که بافتهای بهبودیافته خاک را -که میتواند منجر به ارتقای کمیت و کیفیت محصول و البته کاهش ضایعات شود- نابود میکند. اما مسوولان وزارت جهاد کشاورزی که نقش محوری در توسعه فرهنگ و آموزش کشاورزی دارند، تنها به پشتمیزنشینی اکتفا کردهاند و بیخبر از همهجایند.
پرویز منصورخاکی
فعال حوزه کشاورزی
دیدگاه بسته شده است.